تورم متعادل و مناسب برای اقتصاد هر کشوری مانند کود برای گیاه است. در صورتی که کود بیش از حد باشد، ریشه گیاه را می سوزاند و منجر به خشک شدن گیاه میشود و در صورتی که کود نباشد، رشد گیاه به کندی صورت می گیرد و یا گیاه خشک میشود.
تورم هم داستانی مشابه دارد در صورتی که تورم صفر یا منفی باشد به اقتصاد کشور آسیب می رساند مانع از پیشرفت کشور از بعد اقتصادی می گردد و اگر تورم بیش از اندازه زیاد باشد، اقتصاد کشور را دچار آسیب کرده و هرج و مرج به وجود میآورد. هنگامی که ما با تورم اندک مواجه می گردیم، تمایل ما برای افزایش هزینهها و سرمایهگذاری افزایش پیدا میکند که این موضوع باعث پیشرفت اقتصاد می شود.
به طور معمول با افزایش قیمت محصولات مصرفی، درآمدها به طور ملایم افزایش پیدا می کند و شرکت ها به دنبال افراد بیشتری برای استخدام میگردند و یا حقوق کارکنان را بیشتر میکنند. برعکس این موضوع زمانی است که اقتصاد در حال دست و پا زدن بوده به همین دلیل فدرال رزرو از تورم به عنوان یک سلاح برای مبارزه با رکود اقتصادی استفاده می کند.
هنگامی که فعالیت های اقتصادی کم می شود فدرال رزرو با کاهش نرخ بهره دولتی یا اسمی به آن پاسخ می دهد، این موضوع همچنین باعثِ کاهشِ نرخ بهره واقعی می شود یعنی وجوه واقعی برای وام گرفتن پس از تعدیل تورم. با ایجاد تورم جزئی، احتمال اینکه نرخهای واقعی، کمی به سمت اعداد منفی بروند وجود دارد؛ این اتفاق اندکی باعث تحریک اقتصاد می گردد. چطور؟
با منفی شدن نرخ واقعی بهره، سپرده گذاران برای اینکه ارزش پول های خود را حفظ کنند؛ پولهای خود را از بانک خارج کرده و با آنها سرمایه گذاری می کنند.
تصور کنید شما در یک کسب و کار هستید و فروش شما روز به روز کاهش می یابد در این صورت با یک معضل مواجه هستید : در این صورت دستمزدها را کم میکنید و یا کارگران را اخراج میکند کارفرما یا میدانند که این کار چقدر سخت می تواند باشد، کارگران علیرغم کاهش دستمزدشان سر کار حاضر شوند. این کار فقط به روحیه کارگر آسیب میزند.
در عوض کارفرمایان میتوانند دستمزدها را تصویب کرده و یا آنها را با نرخی کمتر از نرخ افزایش قیمت ها، افزایش دهند. اگر تورم صفر بود این کاهش دستمزد ها تنها انتخاب نبود، بلکه کارفرمایان کارگران بیشتری را اخراج می کردم و نرخ بیکاری بالا می رفت و خروج از رکود اقتصادی سختتر می شد. درست به همان میزان که تورم باید ملایم باشد، باید پایدار و قابل پیش بینی هم باشد، چرا؟
هر زمان که شما وام دریافت می کنید یا یک حساب پس انداز ایجاد میکنیم نرخ سودی که شما می پردازید نرخ موردنظر تورم را نیز به حساب می آورد.
در صورتی تورم بیشتر از نرخ اضافه شده در وام باشد وام گیرنده برند جواب دهنده متضرر می گردد دلیل این امر این است که نرخ بهره ای که از قبل با آن موافقت گردیده در طول زمان ارزانتر می شود از طرف دیگر تورم که پایینتر از حد انتظار باشد ضرر وام گیرنده و برد وام دهنده را در پی خواهد داشت چون پرداخت بهره گران تر از حد پیش بینی شده می باشد، این حرکت بین بین وام گیرنده و وام دهنده، اهمیت تورم پایدار و قابل پیش بینی را نشان می دهد.
وقتی که وام دهنده و وام گیرنده به خاطر تورم غیر قابل پیش بینی بازنده یا برنده می شوند احتمال عدم تعهد به تعهدات و عدم اطمینان افزایش پیدا می کند.
مقاله مرتبط : تورم چیست و انواع آن به زبان ساده ؟ [ قسمت 1]
تورم زدایی معضل بسیار بزرگی به حساب می آید. تورم زدایی زمانی ایجاد می شود که قیمت ها روند نزولی دارند. وقتی مردم ببینند که قیمتها روند کاهشی دارند، خرید های خود را خیر میاندازند، چون این طور فکر می کنند که روند کاهشی قیمتها به طور پیوسته ادامه دار خواهد بود.
وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد رکود اقتصادی به وجود آمده که اصلاح آن کار بسیار دشواری است. با این وجود تورم زدایی کوتاه مدت با تورم زدایی بلند مدت بسیار تفاوت دارد. هنگامی که دولت، قیمت مواد غذایی و نفت به طور موقت کاهش می دهد بیشتر شبیه یک جایزه است چون باعث افزایش درآمد ما می گردد.
چون زمانی که ما برای آشپزخانه خود مواد غذایی تهیه می کنیم و یا هر بار که باک خود را پر می کنیم، قدرت خرید بالاتری داشته و از طرف دیگر، خرید این گونه چیزها را نمی توان متوقف کرد، پس خرید کردن در این وضعیت بمانند پسانداز کردن است. به همین خاطر تورم زدایی موقت طول عمر کوتاهی داشته و نمیتواند یک فاجعه اقتصادی به بار بیاورد.
مقاله مرتبط : معایب و مزایای تورم در ایران چیست ؟+ نرخ تورم 97 [قسمت 2]
نخست وزیر ژاپن یک تقاضای عجیب از بخش خصوصی داشت، از شرکت ها درخواست کرد تا حقوق کارکنان خود را تا ۲ درصد در سال جاری افزایش دهند. او معتقد بود که افزایش دستمزدها افزایش قیمتها را در پی خواهد داشت و این کار باعث تحریک سرمایهگذاری و پول می شود. نخست وزیر ژاپن معتقد بود که باعث رشد اقتصادی ژاپن شود چرا که رشد تولید ناخالص داخلی ژاپن در طول ۲۵ سال گذشته تنها یک و یک دهم درصد بوده است.
اما باز یک مشکل دیگر وجود داشت و آن این بود که اگر کارفرمایان درخواست نخست وزیر را پیگیری کنند ژاپن باز هم با مانع دیگری روبرو میشد، زیرا شهروندان بیش از اندازه پس انداز می کردند.
پس اندازه بیش از اندازه یک موضوع غیر قابل فهم برای مردم آمریکا به حساب می آمد، اما این وضعیت به دلیل نبود تورم بسیار پایین ژاپن (۰.۵ ٪ سالانه) طی ۲۵ سال به وجود آمده بود. ۲.۱ درصد تریلیون نقدینگی در اختیار دارند یعنی معادل ۴۴ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور.
از آنجایی که تورم موجب کاهش نرخ بهره بانکی میشود، افراد نیز پول نقد خود را در خانه نگه میداشتند، چیزی در حدود ۳۰۰ بیلیون دلار پول!
حتی کودکان ژاپنی هم این فکر ذخیرهسازی را به ارث برده اند؟ کیدزانیا یک پارک تفریحی بین المللی است، یعنی جایی که کودکان برای بازی و سوار شدن بر وسیله های آن پول پرداخت می کنند. در اکثر کشورها، کودکان پول های خود را برای بازیها به باد میدهند، اما کودکان ژاپنی اصلا تمایلی به خرج کردن پول های خود ندارند!
علاقه به پس انداز که ریشه در سال های قبل تورم زدایی در ژاپن دارد، درخواست نخست وزیر ژاپن را مبنی بر هزینه کردن بیشتر پول ها را دشوار کرد.
موضوعی که ما را باید بترساند تورم نیست، مشکلات بزرگتری در اقتصاد است که در قالب تورم و تورم زدایی غیر قابل کنترل نمایان میشوند.
نوسانات غیر منتظرهی قیمت ها به سمت بالا یا پایین، باعث ایجاد تحولات مشکل ساز در اقتصاد کشورها میشود. در جهانی با رشد آهسته، حفظ شیب ملایم و پایدار تورم، واقعا می تواند اقتصاد را در سطح آب نگه دارد.
با صرافی ارکان همراه باشید و اخبار بهروز دنیای بازار ارز را پیگیری کنید.